ترک ننی...
سلام عزیزترینم... دیروز تقریبا میشه گفت برای اولین بار خودت از ننیت بیرون اومدی و کنار دست من خوابیدی .قضیه این طوری بود که دیروز ظهر حدود ساعت دو شما توی ننی خواب رفتی و بعدش من زیر ننی خوابیدم. حدود ساعت سه یه دفعه از خواب پریدم و دیدم شما از ننی بیرون اومدی خودت رو روی من انداختی ودر حالت نیمه خواب هستی. من هم که دنبال فرصتی برای عادت دادن شما برای خواب بدون ننی هستم از فرصت استفاده کردم و شما رو کنار دستم روی بالش خودم خوابوندم و آروم توی پشتت زدم تا دوباره خواب رفتی و حدود دو ساعت همینطور خوابیدی.دیشب هم گذاشتمت کنار دست خودم و خوابت کردم ولی نیمه های شب بابات نمیدونم به چه علت شما رو توی ننی گذاشت.خلاصه پسمرم...
نویسنده :
مامان مهسا
13:51